English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8362 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
initation U ورود بعضویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he was received to membership U بعضویت پذیرفته شد
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
inning U ورود
ingression U ورود
ingress U ورود
infare U ورود
right of entry U حق ورود
induction U ورود
introgression U ورود
introit U ورود
entry U ورود
arr U ورود
entrance U ورود
appulse U ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
entree U ورود
admitance U ورود
importing U ورود
imported U ورود
import U ورود
inductions U ورود
entrancing U ورود
entrances U ورود
entranced U ورود
accession U ورود
entrance fees U حق ورود
importation U ورود
entrance fee U حق ورود
arrival U ورود
arrivals U ورود
air inclusion U ورود هوا
entering angle U زاویه ورود
energy intake U ورود انرژی
log in sequrity U ایمنی ورود
entree U اجازهء ورود
inlets U ورود دخول
inlet U ورود دخول
landings U ورود به خشکی
importing U مفهوم ورود
landings U ورود بخشکی
tardiness U تاخیر ورود
landing U ورود به خشکی
import U مفهوم ورود
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
imported U مفهوم ورود
landing U ورود بخشکی
ease of entry U سهولت ورود
approach ramp U فرازای ورود
arrival rate U نرخ ورود
house-warming U جشن ورود
house warming U جشن ورود
capital inflow U ورود سرمایه
cost to entry U هزینه ورود
arrival hall U سالن ورود
data import U ورود داده
landfall U ورود بخشکی
data insertion U ورود داده ها
arrival hall U سالن ورود
landfalls U ورود بخشکی
port of entry U بندرمحل ورود
due in U در شرف ورود
acetylation U ورود ریشهء
intrant U ورود رسمی
influx U ورود هجوم
inlet time U زمان ورود
token U بلیط ورود
tokens U بلیط ورود
advent ظهور و ورود
admission U اجازهء ورود
admissions U اجازهء ورود
landfall n U ورود بخشکی
influxes U ورود هجوم
tokens U اجازه ورود
landding U ورود بخشکی
input of current U ورود جریان
reebtry U ورود مجدد
intervance of third party U ورود ثالث
house-warmings U جشن ورود
token U اجازه ورود
free entrance U ورود مجانی
fifo U به ترتیب ورود
when entering U هنگام ورود
homecomings U ورود بخانه
on arrival U هنگام ورود
entry U ورود راهرو
homecoming U ورود بخانه
admittance U ورود دخول
forcible entry U ورود عدوانی
receipt statement U اعلامیه ورود
first in first out U به ترتیب ورود
first in first out U بترتیب ورود
barrier to entry U منع ورود به صنعت
entry plan U طرح ورود به بندر
coast in point U نقطه ورود به ساحل
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
last in first out U بترتیب عکس ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
fifo U خروج به ترتیب ورود
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
law of prior entry U قانون تقدم ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
gold import point U نقطه ورود طلا
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
infare U مهمانی بمناسبت ورود
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
inflow of labor U جریان ورود کارگر
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
ingress U حق دخول اجازه ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
entrances U ورودیه اجازه ورود
gangplank U تخته ورود به ناو
gangplanks U تخته ورود به ناو
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
hailed U اعلام ورود کردن
hail U اعلام ورود کردن
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
hailing U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورودیه اجازه ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrance U ورودیه اجازه ورود
raids U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
entrancing U ورودیه اجازه ورود
round-up U ورود ناگهانی پلیس
search warrant U حکم بازرسی و ورود
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
search warrants U حکم بازرسی و ورود
gate U وسایل ورود ورودیه
gates U وسایل ورود ورودیه
let someone through U اجازه ورود دادن
police raid U ورود ناگهانی پلیس
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
gangway U محل ورود و خروج از ناو
gangways U محل ورود و خروج از ناو
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
house warming U جشن ورود بخانه تازه
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
inputted U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
pratique U اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
eta U arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
burglaries U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
Recent search history Forum search
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com